در بخش نخست این کتاب به چگونگی آشنایی و همکاری فرهنگی - سیاسی با دکتر ابراهیم یزدی، از سال های 1332 به بعد و در تهران، سخن گفته ام، و اکنون بی مناسبت نیست اشاره کنم که این همکاری، با آغاز مکاتباتی بسیار، به هنگام اقامت وی در آمریکا، ادامه داشته است.
محتوای ده ها نامه به دست آمده که بین من و دکتر یزدی رد و بدل شده است، نشان دهنده چگونگی تبادل فکری یک طلبه از حوزه علمیه قم و یک دانشجو از دانشگاه تهران -مقیم آمریکا- است که امروزه می توان آنها را بازگو کننده بخشی از تاریخ معاصر و نوع هم آهنگی شخصیت های فکری - فرهنگی در قرن پیش نامید. در واقع این امر اتفاق جالب و قابل توجهی است که دکتر ابراهیم یزدی از آمریکا و اینجانب از ایران، در سال های پیش از انقلاب دارای هم اندیشی مشترکی بوده و به مدتی طولانی با هم مکاتبه داشته ایم و مسائل کوچک و بزرگ را از راهی دور و دراز، با هم در میان گذاشته و به بحث و نقد پرداخته ایم.
به نظرم محتوای این نامه ها امروز ارزشمند و خواندنی است و تامل در آنها نشان می دهد که چگونه وحدت در اندیشه اسلامی، یک عضو حوزه را با یک عضو دانشگاه، در تماس و ارتباط و به تعبیر دقیق «تعامل» و «ترابط» قرار داده است. مباحث مطرح شده در این نامه ها، زیاد، گسترده و متنوع است و مسائل کلی و جزئی: «دین»، «جامعه»، «مبارزه»، «تبلیغ»، «ایدئولوژی» و «فرهنگ» و ... را شامل می شود.