میرامار نام پانسیونی است که توسط پیرزنی به نام ماریانا اداره می شود و حوادث داستان در آنجا می گذرد. مهمانان پانسیون دو پیرمرد سیاسی و ۳ پسر جوان هستند و زهره خدمتکار بسیار زیبا و جوان پانسیون است همه مردها از زاویه خاص و با نیتی متفاوت عاشق زهره هستند و هر فصل از طریق یکی از آنها روایت می شود. داستانی عاشقانه که در عین حال شرایط سیاسی و اجتماعی مصر توی برهه خاصی از زمان را هم مد نظر قرار داده. هر کدام از این مردها سمبلی از طبقات اجتماعی خاص و طرز تفکر مخصوص هستند.