یک روز صبح یک فکر بکر می آید سراغ پسرک. یک فکر معرکه، اما او نه می داند این فکر بکر از کجا آمده و نه اینکه باید با این فکر بکر چه کار بکند. او با فکر بکرش راه می افتد و این طرف و آن طرف می رود و بالاخره معلوم می شود که با یک فکر بکر چه کار می شود کرد. داستان به پرورش یک فکر بکر در دنیای خیال انگیز کودک می پردازد و بیش از همه اعتماد به نفس را به او می آموزد و اینکه هر فکری می تواند در دنیای کودکی به خودی خود بکر به حساب بیاید.