اجزای این کتاب بیشتر از بیست سال است که در قلب و جانم در حال انعقاد و پخته شدن است. و این یعنی، آثار زیادی طی مدتی طولانی در تقویم آن نقش داشته اند. به طوری که محال است بتوانم به درستی هم نام آن آثار را ببرم و هم چیستی و میزان تاثیر گذاریشان را تعیین کنم. با این وصف اگر بخواهم از میان آن آثار به ذکر تنها یکی اکتفا کنم، که به نظر خودم بیشترین و ژرف ترین تاثیر را داشته، بی تردید باید از «کتاب الله حکیم» نام ببرم. آن که به طرز غیر قابل مقایسه با سایر کتب، گهگاه تمام قلب و جانم را زیر و رو می کرد و می فشرد و دگرگون و منفجر می کرد. اگر چه روشن است که برخی از این سخن خشنود می شوند لیکن کثیری هم ناخشنود و ناامید می شوند. با اینکه هر شخص متامل و فکوری با کمترین غوری خود به این امر پی می برد لیکن زیباتر دیدم که خود آن را صریحا اعلام کنم. در عین حال باید اذعان کنم که معماری و محتوای هر یک از رساله های این کتاب محصول جوششی درونی بوده، وامداری منحصر بفردی به هیچ مکتب و مشرب خاصی ندارد. این مجموعه از افسانه ها را «افسانه های بیشتر!» نامیده ام، از آن روی که جلد دوم کتاب «افسانه های آرام بخش» نیست!