ابن سینا را فیلسوفی مشائی معرفی می کنند که پیرو فلسفه یونان و شارح ارسطوست. اما اگر اینطور است چرا گسست های معرفتی بنیادینی با یونان و ارسطو داشته و همواره در آثارش از نظام و حکمتی متفاوت سخن به میان می آورد؟ رویکرد تمثیلی و رمزی و آموزه های شرقی و عرفانی وی را چگونه باید تحلیل کرد؟
ابن سینا خود در مقدمه کتاب «منطق المشرقیین»، نظام حکمی جدید خود را «حکمت مشرقی» نامیده است. حکمت مشرقی وی، بنیان های آغازین فلسفه اسلامی را شکل داده است. لذا هر کوششی برای فهم شالوده های فلسفه اسلامی باید با فارابی و ابن سینا آغاز گردد. نمی توان پیرو فلسفه سهروردی یا ملاصدرا بود اما شناخت دقیقی از فلسفه ابن سینا نداشت.
کتابی که پیش رو دارید برگزیده مقالات همایش «ابن سینا و فیلسوفان اسلامی» است که به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا در سال 1390 و با همکاری انجمن علمی تاریخ فلسفه در تهران برگزار گردید.
مقالات این کتاب برای سهولت امر تحقیق در چهار دسته اصلی تقسیم بندی گردیده اند: