فرهنگ، موضوعی زیر بنایی و راهبردی در تمام جوامع و عصرها به شمار می رود. فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد. به فرموده رهبر معظم انقلاب: «فرهنگ ستون فقرات حیات یک ملت و هویت یک ملت است»
ازاین رو، در قرن بیست و یکم شاهد اولویت یافتن نفوذ، تضعیف، تخریب و تسخیر فرهنگی ملت ها از سوی این قدرت ها برای تسهیل و تداوم روند سیطره سیاسی و اقتصادی و امنیتی خود، به عنوان راهبردی کلان، هستیم.
دولت های غربی برای مقابله با انقلاب اسلامی نیز اگر چه در ابتدا به ابزار فرهنگی کمتر توجه داشته اند، ولی پس از جنگ تحمیلی هجمه های فرهنگی را بر مبنای برنامه ای جامع و هدفمند طراحی کردند و به تدریج شکل پیچیده تر، گسترده تر و همه جانبه ای به آن دادند که رهبر معظم انقلاب از آن با نام «جنگ نرم» یاد کردند. از همان آغاز رهبر معظم انقلاب نسبت به این تهاجم نرم به مسئولان سیاسی و فرهنگی هشدارهای مکرر، بجا و به موقعی دادند و مبارزه فرهنگی را مبارزه ای واجب تر از واجب تلقی کردند.
اما در عمل اتفاق رضایت بخشی از سوی نهادهای فرهنگی و مدیران کلان و میانه نظام برای مقابله جدی رخ نداد. از این رو رهبر معظم انقلاب فرمودند: «دستگاه های مسئول و همه ما دچار کم کاری هستیم و به نظر می رسد که این کار را هم بایستی سپرد به جناح فرهنگیِ مؤمنِ انقلابیِ مردمیِ خودجوش؛ این جوان هایی که می بینید در اطراف کشور، به طور خود جوش، کارهایی انجام می دهند- کارهای فرهنگی انجام می دهند، کارهای هنری انجام می دهند، حقایقی را احیا می کنند، استعدادهایی را بروز می دهند، از استعدادهای بالفعلی استفاده می کنند- این کار را هم آن ها باید بکنند»
در مسیر این رویکرد معظم له ضمن اینکه از دستگاه های دولتی خواست تا به این حرکت خودجوش جوانان انقلابی کمک کنند، از جوانان مؤمن انقلابی نیز انتظار تلاش همه جانبه و کار بیشتر و توسعه دادن اقدام هایشان را داشت. ایشان در سال ۱۳۹۶ فرمودند: «من به همه آن هسته های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتباً می گویم: آنجایی که احساس می کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی تواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.»
این فرمان که برخاسته از مبانی دینی و آموزه های اسلامی، تحلیل عمیق روند وضعیت فرهنگی کشور و تهاجم همه جانبه دشمن و کم کاری و اختلال دستگاه های دولتی در عرصه فرهنگ است با تفسیرها و واکنش های گوناگونی رو به رو شده است که دست کم از دو جهت دغدغه هایی را در خصوص این موضوع برانگیخته است:
۱. برداشت های منفی و تبلیغات و عملیات روانی گسترده از سوی معاندان و مخالفان دکترین آتش به اختیار و اقدام هایی که به دنبال عقیم سازی دکترین موصوف است.
۲. برداشت های ناصواب، ناقص و سطحی از دکترین آتش به اختیار و در دستور کار قرار گرفتن اقدام هایی که پیامدهای آن می تواند نقض غرض هدف های متعالی تدابیر رهبر معظم انقلاب باشد. با توجه به این نکات، انگیزه هایی که باعث ضرورت بخشی پرداختن به این موضوع شده است، عبارت اند از:
۱. روشنگری و معرفت افزایی نسبت به فرمان آتش به اختیار ۲. پیگیری و تحقق دقیق و درست رهنمودهای و تدابیر رهبر معظم انقلاب در زمینه ی آتش به اختیار ۳. ایجاد انگیزه و برانگیختگی جامعه مخاطبان به حرکت های خودجوش در حوزه های گوناگون فرهنگی ۴. نهادینه سازی فرهنگ فعالیت های داوطلبانه مستقل و خودجوش در حوزه های مختلف فرهنگی ۵. شناسایی خلأها و اولویت های کار و تلاش فرهنگی خودجوش و مستقل ۶. کمک به تصمیم گیری و تصمیم سازی مسئولان و متولیان فرهنگی
چگونگی تحقق، توسعه و عمق بخشی فعالیت های آتش به اختیار مسئله اساسی این پژوهش را تشکیل می دهد. لازمه این مسئله نیز درک درست از چیستی، چرایی و چگونگی آتش به اختیار است؛ بنابراین، هدف هایی که در این پژوهش بررسی می شود عبارت اند از:
۱. تبیین موضوع و ماهیت آتش به اختیار ۲. تبیین ضرورت آتش به اختیار ۳. تبیین مبانی آتش به اختیار ۴. تبیین قلمرو آتش به اختیار ۵. تبیین الزامات آتش به اختیار