●دسته بندی: نظام فکری و اعتقادی اسلام
●ناشر: آیین فطرت
●نویسنده: محسن عباسی ولدی
●ویراستار: محمد اشعری
●سال نشر: 1397
●تعداد صفحات: 240
سخنرانی تموم شد. سؤالا رو جمع کردم و ریختم تو یه پلاستیکی که از دفتر مدرسه برام آوردن. خیلی زود خداحافظی کردم و رفتم پایانۀ مسافربری تا برگردم قم. همین که سوار اتوبوس شدم، انبوه سؤالایی رو که بچّهها درباره خدا پرسیده بودن، یکی یکی از تو پلاستیک در آوردم و شروع کردم به خوندن. حسّم به دنیای اطرافم عوض شده بود. باری روی دوشم احساس میکردم که خیلی سنگین بود. این سؤالا حرف دل بچّههایی بود که خیلیا فکر میکردن از خدا فراریَن زبون حال بچّهها رو چه راحت میشد از دل این سؤالا فهمید. این سؤالا چند تا پیام مهم داشت: _ ما دنبال خدا میگردیم. کسی نشونیای از خدا داره؟ _ ما نمیتونیم این خدایی رو که شما معرّفی میکنید، قبول کنیم. ما بدیم؟ یا شما دارید اشتباه میکنید؟ _ ما با خدایی که شما بهمون معرّفی میکنید، آروم نمیشیم. مشکل از دل ماست که سنگ شده؟ یا کار خدایی که شما ازش دم میزنید، آروم کردن بندههاش نیست؟ _ یکی به دادمون برسه. ما تشنۀ خداییم. کاش یکی توی کاسۀ خالی دل ما، خدا میریخت! تو این مدّت، همیشه به این فکر میکردم یه مجموعه کتاب بنویسم که اگه کسی عطش شناختن خدا رو داشت، بدون دردسر بتونه اون رو تهیّه کنه و با خوندنش سیراب بشه. این ایده، به یه آرزو تبدیل شده بود تا این که تصمیم گرفتم …