مفاهیمی چون حضور، تن، تجربه زیسته، هم حضوری که برآمده از گرایشی است که نشانه شناسی از دهۀ هشتاد به بعد به سوی فلسفه پدیدار شناسی پیدا میکند.
این کتاب چهار نظام معنایی برنامه مداریت، مجاب سازی، تصادف و تطبیق را معرفی میکند. اساس بحث کتاب، تاکید بر نظام معنایی تطبیق است که اولین بار توسط اریک لاندوفسکی مطرح شده است.
در نظام روایی کلاسیک، دو نظام برنامه مداریت و مجاب سازی توسط گرِماس مطرح شده بود. هرچند او در کتاب «در باب نقصان معنا» به دو نظام تطبیق و تصادف اشاره میکند، اما اریک لاندوفسکی که میتوان او را یک نشانه شناس پسا گرماسی به حساب آورد، با تاکید بر ابعاد گمشدۀ معنا ، نظام معنایی تطبیق را به شکل موشکافانه تری مورد واکاوی قرار میدهد.
در واقع کتاب حاضر ضمن معرفی نظام معنایی تطبیق ، تلاش میکند این نظام معنایی را در حوزه ها و گفتمان های متفاوت مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. به تعبیر دیگر ، کارآیی این نظام معنایی را در گفتمان های متفاوت دنبال میکند.
فصل دوم کتاب، به ارائۀ برخی از الگوهایی میپردازد که اریک لاندوفسکی در حوزۀ نشانه شناسی اجتماعی مطرح کرده است. پایه و اساس فصل دوم بر این مهم استوار است که اساسا هویت و این همانیت، همیشه با مفاهیم غیریت و دیگربودگی معنا پیدا میکند.
همین اندیشۀ بنیادی سبب میشود تا اریک لاندوفسکی چهار استراتژی متفاوت برخورد (منِ) غالب مرجع را در ارتباط با (دیگریِ) مغلوب مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و با تغییر زاویۀ دید از (منِ) غالب مرجع به (دیگریِ) مغلوب، چهار سبک زندگی اسنوب، داندی، خرس و آفتاب پرست را از یکدیگر تشخیص دهد.
ابعاد گمشدۀ معنا در دو فصل گسترده ضمن معرفی این الگوهای اجتماعی سعی دارد ضمن تجزیه و تحلیل موشکافانۀ این الگوها، مثال هایی را نیز ارائه دهد.
فصل اول با عنوان کلی «نظام معنایی تطبیق یا رقص در تعامل» به موضوعاتی چون چالش در نظام مجاب سازی، دو گونه انگیزه، نظام تصادف، خطرهای احتمالی و خطرهای حتمی،مسئلۀ خطر و مفهوم استراتژی، جامعه و مسئلۀ فضامندی، از استفاده تا پراتیک و اشکال تعامل میپردازد.
فصل دوم با عنوان «مسئلۀ هویت و تعامل خود با دیگری» نیز در بارۀ عنوان هایی چون پذیرش هویتی، هنجار عینی و هنجار ارزشی، خاموشی نشانه ای، سر در گمی نشانه ای، چهارگونه جابجایی، رهگذر برنامه مدار، رهگذر مسئول و مسافر کنجکاو سخن می گوید.