کتاب مصوّر حاضر، حاوی داستانی تخیلی است که برای گروههای سنّی (ب) و (ج) تدوین شده است. این داستان با هدف آموزش زیرکی و دانایی به نگارش در آمده است. در این داستان آمده است: پیرزنی کنار رودخانه با سوزنش خیاطی میکرد که یکدفعه سوزنش از دستش توی آب میآفتد. پیرزن تندتند آب رودخانه را غربیل میکند تا سوزنش را پیدا کند در همان موقع لولوی آب پیرزن را میبیند. لولوی آب به طرف پیرزن میآید تا او را به عنوان غذا برای بچّههایش ببرد، اما پایش درد میگیرد و به پیرزن میگوید. پیرزن نیز از فرصت استفاده میکند و کاسهآش را به آب میزند و به دروغ میگوید که دنبال علف جیزجیز است که درد پایش را درمان میکند. لولوی آب تمام علفهای ته رودخانه را بالا میآرود و پیرزن میتواند در بین آنها سوزنش را پیدا کند و در نهایت با زدن به پای لولو، او را فراری می دهد.