کتاب بابا محمد نوشته ی حسین فتاحی روایتی از خاطرات سردار شهید محمد رستمی است.
شهید محمد رستمی رهورد در سال ۱۳۲۵ در روستای رهورد از توابع قوچان به دنیا آمد. در زمان اوج گیری انقلاب محمد با استفاده از تجارب گذشته ی خود و ارتباطاتی که داشت، نیروهای مردمی را جمع و سازماندهی کرد. او پلی بود میان بزرگان انقلاب و مردم کوچه و بازار.
در همین زمان ها بود که به خاطر شخصیت پر هیبت و روحیه ی پدرانه ای که داشت، از طرف بعضی از دوستان نزدیکش، به رسم خراسانی ها «بابا» نامیده شد. بعدها دیگر این لقب از اسم او جدا نشد. او برای همه ی کسانی که او را می شناختند، بابامحمد یا بابارستمی بود.
شاه رفت، امام آمد و کلانتری ها و پادگان های نظامی یکی پس از دیگری توسط مردم خلع سلاح شدند. کمیته های انقلاب شکل گرفتند و محمد از فعالان آن ها شد. پس از مدتی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد محمد از پایه گذاران این نیرو در استان خراسان بود.
شهریور ماه ۱۳۵۹ صدام به ایران حمله کرد. شهرهای مرزی یکی پس از دیگری اشغال و مردم بی دفاع به خاک و خون کشیده شدند. محمد در این زمان مانند بسیاری از فرماندهان دیگر سپاه از نیروهایش می خواست سلاح و مهمات را از نیروهای دشمن به غنیمت بگیرند و به این ترتیب خودشان را تقویت کنند.
نیروهای بعثی سوسنگرد را هم تقریباً تصرف کردند اما نیروهای ایرانی در مقابل، دست به عملیات تهاجمی زدند. محمد و نیروهایش در این عملیات نقش مهم و جدی داشتند. آن ها در کنار نیروهای دکتر چمران در ستاد جنگ های نامنظم و دیگر نیروهای مردمی، سپاه و ارتش در یک عملیات هماهنگ توانستند نیروهای دشمن را به عقب نشینی وادار کنند و شهر را باز پس بگیرند. به این ترتیب نیروهای ایرانی اولین عملیات آزادسازی خاک خود را با موفقیت به انجام رساندند.
عاقبت بابا محمد در ۱۸ دی ۱۳۵۹ یعنی حدود چهار ماه و نیم پس از شروع جنگ تحمیلی، هنگام مأموریت، در یک تصادف در جاده ی سبزوار به شهادت رسید و به دیدار حق رفت.
کتاب حاضر زندگی نامه داستانی شهید محمدبابا رستمی می باشد.