این کتاب، جلد سوم از مجموعه «نیمه ی پنهان ماه» می باشد که به بیان زندگی نامه و خاطرات شهید حمید باکری از زبان همسرشان می پردازد. نیمه ی پنهان ماه 3: حمید باکری به روایت همسر شهید، نوشته حبیبه جعفریان است و در انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
کتاب نیمه ی پنهان ماه 3: حمید باکری به روایت همسر شهید کتاب از روزهایی سخن به میان می آورد که دلتنگی همدم روزها و شب های فاطمه امیرانی شده بود؛ دلتنگی ای که هیچ گاه با اعتراض به نرفتن همراه نبود. از روزهایی می گوید که بعد از شهادت حمید تا مدت ها اهواز نرفت، حتا به آن خانه ی دو طبقه ی جمع و جور دزفول، بیمارستان افشار و طلاییه ای که جنازه ی حمید باکری آنجا مانده بود و اسلام آباد غرب که در خیابانش قدم زده و خندیده بودند.
گزیده کتاب
«حمید باکری از آلمان آمده» این را امروز توی دانشگاه شنیده بود. پس چه طور تا به حال او را ندیده است؟ برف ها را که از تمیزی زیر پایش قرچ قرچ می کرد با نوک کفشش به هم ریخت. بعد همان طور که سرش به آسمان بود - خوشش می آمد برف ها بخورد توی صورتش - پیچید توی کوچه خودشان. فکر کرد نکند کسی او را ببیند و سرش را راست گرفت. آن وقت حمید را دید و ...