در این رمان تلاش شده تا با پرهیز از پرداختن به مباحث هولناک جنگ و با اتکا به مباحث پشت جبهه، رمانی خواندنی نوشته شود. شخصیت محوری این رمان نوجوانی به نام میلاد است که در دوره موشک باران همراه با مادربزرگش به تهران مهاجرت می کند، اما در آن جا هم مادربزرگش را که تنها حامی اش بوده، از دست می دهد.