اسماعیل کودکی از یک روستای محروم از خراسان شمالی است که رد مسیر تحول اجتماعی برای خیز ش انقلاب قرار می گیرد و همراه می شود. به دفاع از سرزمین خود به پا می خیزد و در خیل عاشقان امام و وطن به جبهه می رود و در عملیات خیبر به اسارت در می آید. زندگی در اردوگاه موصل از او شخصی صبور می سازد که در این میان داشته های خانوادگی خود را نیز از دست می دهد.
گزیده کتاب
برادرم حسین، برایم کارت پستالی فرستاد که این شعر رویش بود.
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند / چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند.
این شعر روی یک کارت ابر و باد نوشته شده بود. بعد از اینکه خودم خواندم. بچه ها هم می آمدند و آن را می خواندند و بعد به دیوار آسایگاه زدند انرژی خوب به همه می داد . بچه ها می آمدند رو به روی این کارت می ایستادند و شعر را می خواندند و خوشحال می شدند . بعد هم برای تغییر روحیه بقیه اسرا بردند و در آسایشگاه های دیگر این کارت بارقه امیدی بود در دل اسارت.