گرمای محبت رسول خدا( صلی الله علیه)، در دل همه موجودات کائنات و مخلوقات جای گرفته است. محبتی که از عشق ازلی و الهی ریشه می گیرد. عشقی که همان خدا به برترین خلقش و عزیزترین پیامبرانش است. در این کتاب شما در هر قسمت، داستان محبت و عشق و اشتیاق و وابستگی موجودی به ظاهر بی جان را می خوانید که ارادت و دلبستگی اش به رسول خدا (صلی الله علیه) را روایت می کند. ستون حنانه مسجد پیامبر وجه تسمیه این داستان است؛ اما شما با داستان درختی که حرکتش معجزه رسول شد، نیمه شدن ماه، اعتراف بت قریش به رسالت حضرت و … از زبان خودشان آشنا می شوید.
گزیده کتاب
طنین صدای پیامبر (صلی الله علیه) در مسجد می پیچد: «حنانه، اگر می خواهی تو را در بهشت می نشانم تا از جوی ها و چشمه های آن آب بنوشی و دوباره رشد کنی و ثمر دهی تا بهشتیان از میوه ات بخورند؛ و اگر می خواهی تو را در این دنیا نخلی می سازم چنان که بودی!» من اما همنشینی در آخرت را می خواهم تا همیشه نزدشان بمانم…