ملیت در تحلیل جامعه شناسی و علمی آن نه تنها با ارتجاع و نژادپرستی یکی نیست، بلکه یک واقعیت انسانی در میان انسانهاست که در تلقی علمی و مترقی آن، نه تنها عامل برتری جویی های قومی و تنازع های ملی نیست، که عامل تفاهم و تعاریف میان ملت هاست و نه تنها مانعی در برابر انسانیت نیست که خود راهی است که تحقق راستین انسانیت (اومانیسم) در روی زمین نه روی کاغذ از آن عبور می کند. دیکتاتوری و آزادی، از اینجا ناشی نمی شود که یک مکتب خود را حق می شمارد یا ناحق، بلکه از اینجا ناشی می شود که آیا حق انتخاب را برای دیگران قائل است یا قائل نیست. قابل مطالعه و پرمعنی است که فقهای خشک و قضات دستگاه خلافت، روشنفکران آزادهای را که به قشریات مذهبی و ظواهر رسمی و عامیانه و دیکته شده مذهبی پایبند نبودند و یا دارای عصیان های فکری و فلسفی بودند و یا افکار مذهبی آزادانهای داشتند و یا کسانی را که میخواستند به این جناح فکری متهم کنند، عموما زندیق می خوانند.