این کتاب به نام «موآ» سفر نامه مربوط به کشور ویتنام و آداب و رسوم و فرهنگ مردم آن جا و در زبان ویتنامی به معنی باران است.
گزیده کتاب
اینکه ویتنام را برای سفر انتخاب کردم شاید به خاطر رازآلودگی اش بود. چیزی درباره اش نمی دانستم و به نظرم سرزمین بکر و جذابی می آمد. پس یک روز نشستم پای اینترنت و شرایط گرفتن ویزا. کامنت های آدم هایی که به ویتنام رفته بودند. شرایط پروازها و غیره را بررسی کردم. مشتاق تر شدم. به نظرم باید ویتنام را می دیدم و خوانندگان کتاب هایم را با آنجا آشنا می کردم. پس رفتم....
نام ویتنام برای نسل پیشین ما یادآور جنگی ست که از آن شنیده ایم اما کمتر می دانیم چه آغاز و انجامی داشته است. برای نسل ما که خود در جنگ بزرگ شد، نام ویتنام یادآور نام برنج های کوپنی ای بود که با شیوه ی پخت ایرانی به بدترین شکل ممکن تبدیل می شد. شاید بچه های امروز اسم ویتنام را بیشتر روی برندهای کفش و لباس دیده باشند... به همین دلیل بعید می دانم کسی از ما جلوه ای از هنر و فرهنگ ویتنام را به خاطر داشته باشد یا چیزی غیر از اینها بداند!