26,000
تومان
5 ٪
24,700
تومان
افزودن به سبد خرید

قصه نیکان 5: لشکر صلح

دسته بندی: تاریخ و سیره اهل بیت و انبیاء الهی

ناشر: سوره مهر

نویسنده: جعفر توزنده جانی

سال نشر: 1398

تعداد صفحات: 156

فروش پیامکی این محصول
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

این کتاب روایتی داستانی از زندگی امام حسن مجتبی (ع) است.

گزیده کتاب

ابامحمد جلو خانه اش روی تشکچه نشسته بود. آفتاب داشت به وسط آسمان میرسید و سایهی دیوار بلند داشت کوتاه و کوتاهتر میشد. قبل از اینکه آفتاب بخواهد با زبانش تشکچه ی انداخته شده روی زیلو را لیس بزند، ابامحمد، چشمش به سفیان ابیلیل افتاد. سفیان، سوار بر اسب، آهسته به سمت او میآمد. ابتدا تصور کرد که حتماً با او کاری دارد؛ اما هنگامی که متوجه شد سفیان غرق خودش است، دانست به اختیار خود به این سمت نیامده است. ابامحمد، از خشم و ناراحتی سفیان از خودش آگاه بود. سفیان، دو بار در مقابل مسجد کوفه در جلو جمع بدو پرخاش کرده و او را دشمن مؤمنین دانسته بود. همین که اسب نزدیک شد، ابامحمد گفت: «خوش آمدی، سفیان.

اطلاعات کتاب

  • زبان کتاب: فارسی
  • سال نشر: 1398
  • چاپ جاری: 1
  • شمارگان: 1250
  • نوع جلد: جلد نرم
  • قطع: رقعی
  • تعداد صفحات: 156
  • ناشر: سوره مهر
  • نویسنده: جعفر توزنده جانی

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام