از سالها پیش در قلعهی ریکروین اتفاقات غیرقابل توضیحی مشاهده شده است. برای راگنی هم منظرهی چهار ستون سنگی که عمود ایستاده و دایرهای تشکیل دادهاند، بسیار غریب و وحشتناک است. با دیدن اسب سفیدی که در یک چشم به هم زدن ناپدید میشود و دیگر هیچ نشانهای از آن باقی نمیماند، راگنی اطمینان حاصل میکند که آن موجود با جهان ماورا در ارتباط است.
اسب سفید در مرداب، نوشته ارزولا ایسبل است و با ترجمه گیتا رسولی در انتشارات محراب قلم منتشر شده است.
گزیده کتاب
«حالی داشتم که از آن میترسیدم و متنفر بودم؛ از وقتی مادر و برادرم دچار حادثه شده بودند، این حال مانند سایه همراه من بود. حالا هم با آن در ستیز بودم و سعی میکردم خود را اینگونه تسکین دهم که با خود بگویم: من اینجا تنها نیستم و وقتی برگردم، احتمالاً پدرم در خانه پای لپتاپ نشسته است. ولی ابرهای تیره، از ترس و تنهایی قویتر بودند.»