کتاب آبی ها - کتاب اول، نوشته سعید تشکری است و در انتشارات یه نشر منتشر شده است. این رمان با موضوع رضوی روایت گر پزشکی است که به دنبال گوهر کامل معاصر خویش است و دیگر نمی خواهد در پستوی قدرت راهبان بماند، شهر انطاکیه و حران، تبعیدگاه دانش این طبیب دلداده است، او در سیر این هجرت، هم عشق زمینی می یابد و هم آسمانی و طوفان آبی ترین رویداد زندگی اش را به تلاطم می رساند.
گزیده کتاب
روزهای زیادی گذشته بود و علیبنشعیب همچنان برای یافتن همو که مولایش فرمان داده بود، اطراف مدینه را میگشت. حتی تا شهرهای دورتر نیز رفته بود و پیِجویِ یافتن زکریا شده بود.
زکریا اما سعی کرده بود هر جایی که میرسد، نشانی از خود به جای نگذارد. ناشناخته به هر شهری و محلهای قدم گذاشته بود، اما خیلیها میتوانستند فرق میان زکریای رومی را با یک عرب بهخوبی تشخیص دهند، هرچند لباس اعراب را پوشیده باشد و سعی کرده باشد به لهجهٔ آنها صحبت کند.
علیبنشعیب باید به مدینه بازمیگشت و خبرهایی را که گرفته بود به گوش مولایش علیبنموسی میرساند. در راه کاروانی را دید که اتراق کرده بودند. خستگی سفر و دوندگیهای یافتن زکریا در این مدت حسابی بر او اثر کرده بود. میخواست که درد پاهایش را نادیده بگیرد، میخواست به روی خودش نیاورد که گاهی درد بیامانش میکند، میخواست تا نیافتن زکریای رومی همهٔ درد جسم و جانش را بیخیال شود، اما امان از درد که این اجازه را به او نمیداد.
تصمیم گرفت همراه کاروانیانی که دیده بود، قدری استراحت کند. شاید که پرسوجو از اهالی کاروان هم از زکریا نشانی به او میداد. اما کسی او را از نزدیک ندید.