«در سسنگ، قطعه ای از بهشت در بهاری که خنکایش هنوز نشانه از زمستان های سخت دایکه داشت در خانواده ای اصیل و متدین به دنیا آمدم. پدر کلان فرخ جمال نامم کرد. در 3 سالگی مهاجری کوچک بودم در سرزمین سعدی و فردوسی. یک سال و چند ماهی است که به وطن بازگشته ام. تنها زیستن در سرزمین مادری ام مرا توانمند، قوی و پذیرنده کرده است. دانسته ام که چقدر زنده بودن ارزشمند است و تلاش برای خوشبختی ستایش برانگیز.»