کتاب خس بی سر و پا پنجاهمین اثر مکتوب حوزه هنری استان همدان است که در آن خاطرات حمید حسام، از پیاده روی اربعین 1436 هجری قمری 143 صفحه به نگارش درآمده و در 84 صفحه باقی مانده کتاب نیز عکسهایی از این مراسم از دوربین بهزاد علیپور و پوریا پاکیزه روی برگ گلاسه و به صورت تمام رنگی به چاپ رسیده است.
گزیده کتاب
این آغاز سفری است که قرار است ما را به معراج اربعین ببرد. فیالمجلس دفتر یادداشتم را باعجله باز میکنم و چون قرار است منزل به منزل تا اربعین بنویسم، سفر را با این جملات آغاز میکنم: “مثل همیشه جا ماندهام و قرار بود خودمان را به میدان عاشورا برسانیم و نرسیدیم، ولی با تأخیر به میدان کربلا رسیدیم. درست مثل عملیات بیتالمقدس٢ در سال 66، در زمستان پربرف ‘ماووت’ عراق که فردای عملیات رسیدیم”. حمید قمری، حسین کاشانی، علیرضا نادری و علی اسماعیلی پکر و گرفته بودند که وارد شدم. عباس نوریان مسئول واحد دیدهبانی، لبخندی زد و گفت: “دیر آمدی حمید، دیر آمدی! تو مثلِ طایفهه بنیاسد هستی که خودشان را به کربلا رساندند، ولی خیلی دیر”.