تا پیش از تدوین اولین سند سیاستی، دو نوع نگرش در حوزه برنامه ریزی برای استفاده از شبکه های ماهواره ای در بین مسئولین وجود داشت. نگاه اول، در رویکردهای مسئولین صداوسیما، وزارت پست، تلگراف و تلفن و آموزش و پرورش و جهت گیری کلی دولت قابل مشاهده بود که اگرچه به تأثیرات منفی ماهواره تأکید داشتند، اما بیشتر به جنبه کارایی، تکنیکی ماهواره ها و استفاده از ظرفیت های داخلی برای مقابله با آن اشاره می کردند.
دیدگاه دوم که آن را بیشتر در نهادهای امنیتی و فرهنگی می توان مشاهده کرد، بر محتوای برنامه های ماهواره ای تمرکز کرده و برخورد فیزیکی در مقابله با این پدیده را لازم می دانست. اصالت این دیدگاه بر دوگانگی هویتی آشتی ناپذیر غرب و ایران مبتنی بود و ماهواره به عنوان ابزاری برای خصومت فرهنگی غرب علیه ایران تعریف می شد.
کتاب حاضر، به تبیین سیاست های شبکه های ماهواره ای از تحولات قانون گذاری تا الگوی ذهنی صاحب نظران پرداخته است.