معسومیت
سال نشر : 1398
تعداد صفحات : 192
معرفی کتاب
داستان «معسومیت» از زبان پسر جوانی به نام مازیار روایت میشود. روایت راوی اولشخص داستان نیز با زبان محاوره است. این شخصیت که از ابتدا به نویسندگی علاقه داشته بهدلیل شرایط زندگیاش، طلاق پدر و مادر و خلافکار بودن پدرش نمیتواند مدرسه را ادامه دهد و از مقطع راهنمایی ترک تحصیل کرده و در یک کارواش مشغول به کار میشود. غلط املایی عنوان داستان نیز ناشی از کامل نبودن سواد راوی قصه است.در ادامه داستان، مازیار دوست دوران کودکیاش اردلان را میبیند که حالا کارگردان رادیو شده و از مازیار دعوت به کار میکند. یکروز که مازیار برای رسیدگی به امور مرگ پدرش به اداره ثبت احوال رفته، زن جوانی را میبیند و به این باور میرسد که صدای زن برای اجرای رادیویی مناسب است. سپس مازیار و اردلان هر دو عاشق زن میشوند، اما چون مازیار جوانی تودار و درونگراست، جرات بیان عشقاش را پیدا نمیکند و ...
اتفاقاتی که مخاطب کتاب «معسومیت» میخواند، در واقع شرح زندگی شخصیت مازیار هستند که به پیشنهاد دوستش اردلان به رشته تحریر درآمدهاند...
از حیاط خونه که زدم بیرون، پیاده رفتم طرف خونه. چند قدم که برداشتم باز اون فکر همیشگی اومد سراغم. درست نمیدونم چرا اما از دو سال پیش که بابا و مامانم از هم جدا شده بودند، هر وقت مامان رو توی حیاط خونه میدیدم، اون فکر مسخره می اومد سراغم. منظورم اینه که تا چند روز دلم میخواست رئیس جمهوری، شهرداری، وزیری، یا وکیلی چیزی بودم و میتونستم دستور بدم که یه روز را بعنوان “روز عروس” نام گذاری کنند و در اون روز همه زن های شهر، از پیر و جوان گرفته تا مجرد و متاهل تا بچه و بزرگ و سالم و مریض و آزاد و زندانی، همه و همه لباس عروس به تن کنند و بریزند تو خیابان های شهر و همه جا شروع به جشن و پایکوبی کنند.
-
زبان کتابفارسی
-
سال نشر1398
-
چاپ جاری1
-
تاریخ اولین چاپ1398
-
شمارگان2000
-
نوع جلدجلد نرم
-
قطعرقعی
-
تعداد صفحات192
-
ناشر
-
نویسنده
-
وزن165
-
تاریخ ثبت اطلاعاتشنبه 7 دی 1398
-
تاریخ ویرایش اطلاعاتشنبه 24 خرداد 1399
-
شناسه77923
-
دسته بندی :
محصولات مرتبط