غفلت و روزمرگی، زندگی انسان ها را احاطه کرده است. دلدادگی به معشوق های آنی و فانی، دل ها را اسیر خویش ساخته، خدا و توجّه به آن، غریب ترین چیزی است که انسان به دنبالش بگردد. غرب در اوهام ترقی و پیشرفت، معنویت را قربانی کرده و مسلمانان هم، به ظاهرِ غرب فریفته شده هر روز در فکر الگوگیری غلط از غرب افتاده اند. ادامه این راه، چیزی نیست جز رفتن در منجلاب فساد و غفلت از مسائل معنوی و انسانی. خداوند متعال که همیشه انسان ها را به ذکر و یاد خویش دعوت نموده است و در میان مخلوقاتش، بنده ای را قرار داده که دائماً به ذکر او مشغول است، هدفش دوری انسان ها از غفلت و بیراهه روی بوده است. یاد خدا، آرامش دل هاست و انسان ها همه به دنبال آرامش هستند، امّا راه را کج رفته اند و خویش را با معبودهای ساختگی، تسکین موقت داده اند.
گزیده کتاب
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هم همین گونه هستند، اگر ایشان را یاد کنیم، ایشان هم ما را یاد خواهند کرد. این بنده نوازی و بزرگواری ایشان را می رساند، وقتی بشنویم بزرگی ما را یاد کرده، خوشحال می شویم و چه بزرگی، آقاتر و بزرگوارتر از یوسف فاطمه.
آیت الله عبدالقائم شوشتری که مدتی امام جمعه شاهین شهر اصفهان بود، می گفت که در مسجد مقدّس جمکران، نماز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) و نماز تحیّت را خواندم، بعد در حیاط مسجد، زیر آسمان دو رکعت نماز استغاثه به صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) را خواندم و بعد از نماز دعای «سلام الله الکامل التام …» را زمزمه کردم و همواره یاد مولای عزیزم بودم. به منزل آمدم و استراحت کردم، در عالم رؤیا روی پلی کنار حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) حضرت بقیه الله الاعظم ـ روحی فداه ـ را مشاهده کردم، حضرت رو به من کردند و با انگشت به سینه من زدند و فرمودند: «یادم کردی یادت کردم».