کتاب پیش رو مجموعه درسگفتارهایی است که لئو اشتراوس در سال 1959 در دانشگاه شیکاگو ارائه کرده است. با اینکه قرار بود این درسگفتارها در دهۀ 60 میلادی به چاپ برسد، به دلایلی چاپ آن 40 سال به تعویق می افتد.
دلبستگی اشتراوس به قدما و به ویژه افلاطون را نمیتوان به حساب «عتیقه دوستی فراموش کارانه و خود آزارانه، یا رمانتیسم فراموش کارانه و مست کنند؛ گذاشت، بلکه «بحران زمانه ما، یا بحران غرب» او را به قدما و به ویژه افلاطون علاقه مند کرده است. بنابراین نمیتوان اشتراوس را صرفا کلاسیک پژوهی دانست که به بازخوانی و تفسیر دیالوگهای افلاطون، از جمله ضیافت، میپردازد بی آنکه بداند چرا افلاطون امروز بیش از همیشه اهمیت دارد. از نگرگاه اشتراوس، اصلی ترین تجلیگاه بحران مذکور نه قلمرو شناخت شناسی یا هستی شناسی بلکه قلمرو فلسفه سیاسی است. آنچه بازگشت به افلاطون یا دقیقتر فلسفه سیاسی افلاطون را ضروری میکند ناتوانی فلسفه سیاسی مدرن در پاسخگویی به «بحران زمانه ما» است.