در طول مطالعات قرآن پژوهی خاورشناسان در دو قرن اخیر، جان ونزبرو را پس از نولدکه و کَلد تسهیر، نقطه عطف سوم این مجموعه از مطالعات قلمداد می کنند. ونزبرو در دهه هفتم قرن بیستم میلادی نظریات شاذّی درباره چگونگی شکل گیری اسلام و نگرش قرآن مطرح کرد که از آن زمان تا کنون معرکه آرای خاورشناسان بعد از او شده است. نحوه ساختار شکنانه ونزبرو و شاگرد بلافصلش اندرو ریپین، بیانگر روی دیگر سکه جنگ نرمی هستند که با به کارگیری شیوه نقد ادبی در بررسی و ارزیابی های خود از قرآن و اصرار بر آن، در صدد بر کندن بنیاد اعتقادات اسلامی اند.
در این اثر ضمن یادآوری و بررسی نقد خطاهای قرآن پژوهی جان ونزبرو، تلاش شده است نقاط اصلی و کانونی تحلیل های غیراصیل و ناصحیح این خاورشناس قرآن پژوه معاصر، مشخص شود. در همین راستا آثار این خطاها در نوشته های شاگرد و همراه ونزبرو، اندرو ریپین نیز پی گرفته شده است.