کتاب حاضر خاطراتی از سرداران شهید در خصوص رفتار با همسر می باشد.
گزیده کتاب
همسر سردار شهید عباس بابایی: نمی گذاشت اخمم باقی بماند. کاری می کرد که بخندم و آن وقت همه مشکلاتم تمام می شد.
همسر شهید مرتضی آوینی: با این که تعداد مسئولیتهایی که داشت از حد تواناییهای یک آدم خارج بود، ولی در خانه طوری بود که ما کمبودی احساس نمیکردیم؛ با آن که من هم کار در مخابرات را آغاز کرده بودم و ایشان هم واقعاً گرفتاری کاری داشت و تربیت سه فرزندمان هم به عهدهمان بود. وقتی من می گفتم فرصت ندارم، شما بچه را مثلاً دکتر ببر، می برد. من هیچ وقت درگیر مسائل خرید بیرون از خانه، کوپن یا صف نبودم. جالب است بدانید که اکثر مطالعاتش را در این دوران، در همین صفها انجام می داد.