کتاب ملداش، توسط مهدی کرد فیروزجایی نوشته شده و انتشارات شرکت چاپ و نشر بین الملل آن را منتشر کرده است.
رمان «ملداش» داستان یک طلبه جوانی است که برای تبلیغ می رود. او به خاطر اینکه جواب یک مسأله شرعی را اشتباه می دهد گرفتار می شود و می خواهد جبران کند. از طرفی همسرش را به خاطر بیماری روحیش به همراه آورده تا حال و هوا عوض کند اما این اتفاقات باعث تشدید مریضی همسرش می شود ...
مهدی کرد فیروزجایی که پیش از این با کتاب «به هم رسیدن در میانسی» جایزه داستان انقلاب را برده بود، این بار دست به نگارش رمانی جدید زد. این رمان مثل رمان های دیگر وی در خطه سر سبز شمال می گذرد.
او که خود از همان خطه است با قلمی شیوا و روان ماجراهایی جذاب و خواندنی خلق کرده و مخاطب را شیفته خود می کند. رمان «ملداش» را شاید بتوان گفت اولین رمان فقهی است.
در این کتاب بیش از 7 موقعیت فقهی خلق شده و در آن به مسائل شرعی پرداخته است. همانطور که یک مبلغ بیشترین برخوردش با جامعه کوچکی که در آن تبلیغ می کند مسائل شرعی است. در این رمان علاوه بر مسائل شرعی موقعیت های اعتقادی و اخلاقی هم دیده می شود. مبارزه ایلچی مبلغ جوان با خرافات و مسائل دست و پا گیر ازدواج را می توان جزو همین موقعیت ها دانست. از آنجایی که همسر ایلچی هم همراه اوست محبت، عشق و وفاداری یک طلبه به همسرش را در این رمان به تصویر می کشد. می توان این رمان را یک سبک زندگی طلبگی دانست و آن را به همه معرفی کرد.
گزیده کتاب
ایلچی با یعقوب چشم در چشم شد. از چشم های قرمزش اشک می آمد. ـ چشمت چی شده ـ داشتم تیمم میکردم خاک رفت توی چشمم ـ چی جوری تیمم کردی ؟ ـ داشتم خاک رو به دست و صورتم می مالیدم، یه لحظه چشمم رو باز کردم خاک رفت توش. ـ یعنی خاک ریختی روی صورتت و مالیدی؟ ـ مگه توی تیمم به جای آب خاک نمی ریزن؟ ایلچی چشمانش را گشاد کرد: یعنی خاک رو به جای آب ریختی روی صورتت؟