علاوه بر بخشی از سروده های نویسنده در کتاب که شامل غزل، رباعی و مثنوی میشود، داستان کوتاهی به نام "کاغذ باد" در انتهای کتاب آمده است. شعرها بیشتر رنگ و بوی آئینی دارد؛ اما ابیات عاشقانه آن هم کم نیست. گاهی باید مثل کاغذباد بود امروز که برفراز دستان باد سواری و خوشحال و سرحال، رقص کنان به این طرف و آنطرف میروی و برای همه شکلک در می آوری بدانی که از مشتی لوخ و کاغذ و سریش درست شده ای و دیگر هیچ!