ارمیا، سورن، هانا و دایان، چهار پرنده ای بودند که معجزه وار از دنیای مردگان بازگشتند. همان چهار پرنده داستان ابراهیم خلیل علیه السلام. آنها تصمیم گرفتند قلعه محافظان را بنا کنند تا با تربیت نگهبانان جدید، آموزگاران و راهنمایانی علیه لشکر تاریکی باشند.
سال ها از ساخته شدن قلعه محافظان گذشته است. ارمیا و هانا به شکل مرموزی مرده اند و سورن ناپدید شده است. در آزمون امسال، یک شرکت کننده توجه همه را به خودش جلب کرده است؛. بُرنا، نواده ارمیا. اما برنا نشانی از شایستگی به همراه ندارد.
گرچه این تمام ماجرا این نیست. وارد شدن به جنگل تاریکی، حتی آغاز ماجرا هم حساب نمی شود. او باید راز مرگ ارمیا را کشف کند. باید بال بزند تا علی علیه السلام را در غدیر خم پیدا کند. ارمیا فکر می کند این بایدها برایش زیاد است اما وقتی راز مرگ جد بزرگش را پیدا کند دنیا همانند قبل خواهد ماند؟
خانم فاطمه مسعودی نویسنده این رمان در جدیدترین اثر خود سعی کرده است شکلی دیگر از واقع گرایی را به مخاطب ارائه کند. کتاب قلعه محافظان، حقیقت پنهان به قلم فاطمه مسعودی، در انتشارات کتابستان معرفت به چاپ رسیده است.
گزیده کتاب
رنا مطمئن بود که دایان دوست ندارد کسی از ماجرا سه سنگ قدرت با خبر شود. سپهر لبخند تحقیرآمیزی زد و سکوت کرد. آسانسور ایستاد و در آن باز شد. آنها وارد یک ساختمان تخم مرغی شکل شدند. دلسا آن جا بود و به سمت برنا آمد. سرش را نوازش کرد و گفت: پسرکم بالاخره بزرگ شد. برنا نگاه معنا داری به دلسا کرد، مگر می شد دلسا در تمام این مدت به او دروغ گفته باشد. آن هم دورغی که عذب وجدان همیشگی را برای برنا به همراه داشت.