این کلمهها بی وقفه تکرار میشدند. «سیاه » کلمه ای که در تمام جمله ها به کار برده می شد. «سیاه پوش » و تکرار آن مانند گردابی بود که صادق را میبلعید. کم کم تصاویر روبه رویش رنگ می باختند. چهره های خندان و متبسم تغییر شکل می دادند و هالۀ سیاهی دور آنها شکل میگرفت.
«سیاه » و «سیاه پوش » واژه هایی بودند که از فرط تکرار، ذهنش را خراش میداد و گوش هایش را میانباشت.