هدف این کتاب، تعیین مبانی اخلاقی تخصص دانشگاهی است. مخاطب آن همه فعالان دانشگاهی و کسانی هستند که علاقه ای عام تر به سیاست گذاری و کار در آموزش عالی، هویت حرفه ای و توسعه و رهبری مدنی دارند.
اغلب تصور می شود که دانشگاه خوب دانشگاهی است که مدیریتش بر حسب کارآمدی اقتصادی کارآمد است و در مورد آن بر حسب میزان کارآفرینی، تبلیغ خود و پیشرفت در رقابت با سایر دانشگاهها داوری کرده اند. نویسنده ی این کتاب استدلال می کند که اغلب موسسات این اهداف را به بهای از دست دادن کمال دانشگاهی و خدمات عمومی دنبال می کنند.
طرح این کتاب این است که در سطح مدیریت ارشد آموزش عالی فاقد رهبری فکری مشخصی هستیم و کارکنان دانشگاهی باید مسئولیت هدفمندی اخلاقی موسساتشان را بر عهده گیرند. این به مفهوم بازگشت به ارزشهای نخبگان "برج عاج نشین" نیست بلکه به مفهوم رد کردن نظام دانشگاهی به شدت لایه ای است که به شکلی شتابزده دانشجویان برای نهادهای متمایز برمیگزیند.
به سوی دانشگاه فضیلت مند برای هر آن که دلمشغول آینده آموزش عالی است کتابی گریزناپذیر است. شالوده های فلسفی شکل دهنده به استدالا های نیکسن صورتبندی تازهای هستند از اینکه دانشگاه ها، کار دانشگاهی و جامعه ی در حال تحول ما تا چه حد مهم و به هم پیوسته اند.
این کتاب شامل نه فصل می باشد. سه فصل نخست بحثی در مورد فرهنگ در حال تحول تخصص دانشگاهی می پرورانند و برسه مضمون مرتبط با هم متمرکزند: تخصص دانشگاهی به منزله حرفه ای در حال تحول، حرفه یادگیری و حرفه ای ارزش.
فصول چهارم تا هفتم بر خوبیهای کار دانشگاهی به منزله خصایص تعیینکننده تخصص دانشگاهی تمرکز دارند: صداقت، احترام، اصالت و بزرگ منشی. این چهار فصل میانی در مورد تمایل های فضیلتمندانه مرتبط با این خوبی های خاص به بحث می پردازند. دو فصل پایانی به شروط ارتباطی و نهادی لازم برای رشد تخصص دانشگاهی اختصاص دارند.