سفرنامه «از کشمیر تا کاراکاس» نوشته سرباز روح الله رضوی علی رغم تمام ساختارهای سفرنامه ای از یک ویژگی منحصر به فرد برخوردار است این سفرنامه از آن دست کتاب ها است که از سویی شیفتگان سفرنامه ها را جذب خود میکند و هم آنکه در دل خود حرف های بسیار جدی و عمیقی را برای مخاطبان روایت میکند.
این سفرنامه که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است، روایت سفرهای یک کنشگر مردمی به کشورهای مختلف دنیا است و تعامل با آدمهایی است که اختلافات فرهنگی و حتی اعتقادی با یکدیگر دارند اما حول محور ایستادگی در برابر ظلم و ظالم با یکدیگر همراه و همکار و هم صحبت میشوند. آدمهایی که برای آنها مرزهای اعتباری جغرافیایی پررنگ نیست و برای همین فصل مشترکهای بسیاری با همراهان خود دارند.
نویسنده اگرچه متولد جایی خارج از ایران است اما در ایران رشد و نمو یافته و تلاش کرده این نگرش جهان وطنانه خود را در قالب خاطرات سفرهایش به نوار محاصره شده غزه، کمپ آوارگان روهینگا و .... بازنمایی کند.
فصل ابتدایی کتاب از کشمیر تا کاراکاس، از سفر کاروان دریایی به نوار غزه میگوید؛ سفری بعد از یک فاجعهی بشری که ارتش اسرائیل با حمله به کشتی مرمره سبب آن شده بود و چند تن از فعالان صلح را در آن فاجعه قربانی ساخته بود. سفری با احتمال رخدادهای ناگوار دیگر، که دست بر قضا همسر و دختر هشت ماههی "روح الله رضوی" نیز همراهیاش میکردند.
پس ازین، خاطرات سفرهای مختلف یک به یک نقل میشوند و داستان کاروان صلح در سفر دیگری به مرز فلسطین، یادداشتهای "روح الله رضوی" از کشمیر، تجربیات او از سفر حج، خاطرات سفر به میانمار، و یادداشتهایی از سفر به مصر و ونزوئلا به نگارش درآمده است.
این خاطرات جذاب و پراکنده که به صورت بریدههای کوتاه در کنار نقشههای جغرافیایی و تصویرهای متنوع قرار گرفته، سبب شده تا مطالعهی کتاب "از کشمیر تا کاراکاس" به مراتب جذابتر شود و خواننده میل بیشتری برای پیشروی در کتاب و خواندن داستان سفرها داشته باشد. جزئیات جالب توجهی نیز در این اثر ذکر شده که نشان میدهد هیچ چیز از نگاه تیزبین نویسنده دور نمانده و توجه به این جزییات و حواشی، علاوه بر این که کتاب را خواندنیتر کرده و آن را از حالت یک سفرنامهی رسمی به شرح صمیمی مسافرت ها تبدیل میکند، اطلاعاتی را نیز در اختیار خواننده قرار میدهد که در سفرنامههای معمول پیدا نخواهد کرد.
گزیده کتاب
آن طرف حاکم از روی عرشه کشتی، به امام حسین (ع) سلام می داد این طرف اشک در چشمان ما حلقه می زد.اهل اندونزی بود و مسلمان آن طرف نور ازلی دعا می خواند این طرف مو تهو بغض کرده بود آن طرف اسلم از روی عرشه شعار می داد: آواااااز دوووو یعنی فریاد بزنید.