کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعهای از مقالات درباره ترجمه از «بلانشو»، «دومان» و «باتلر» است. «ترجمه کردن»، «ترجمه از»، «نتایج: رسالت مترجم والتر بنیامین»، و «لذت خیانت» عنوانهای مقالههای گردآمده در این کتاب هستند.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «ترجمه، دهان هویت است، زخمی سرگشاده در بدن بادکنک سوژه فارسی است. تجربه 100 ساله تجدد در فارسی، بیش از هر چیز، به ما نشان داده است که مرکز ما جایی بیرون قرار دارد؛ که در مقام یک استثنای بزرگ تجربه میشود و تحقق عقل، بیش از هر چیز، در گرو شناختن همین حفره، همین زخم، همین زمین ترجمه است».
گزیده کتاب
ترجمه میتواند افترا بزند، میتواند به تهمت و متعاقباً به شکایت دامن بزند. ممکن است ترجمه با نوستالژی برای تمامیتی از دست رفته درآمیزد و در نتیجه با معضل درد و رنج همراه شود. ترجمه میتواند از صورت آرمانی دادن به گذشته سر باز زند و بدین ترتیب به واسطهی زدودن صورتِ آرمانیِ گذشته، حال را به گسترهای برای بازی مبدل کند؛ میتواند لذت دلبخواهی بودن زبان را تحقق بخشد و بدین ترتیب از وضعیت تأثرآوری طفره رود که میخواهد آدمی را به اصالتی گریزپا و فریب کار متعهد کند. ترجمه همچنین پای مسائلی نظیر تألم و لطمه را به میان میکشد: [همواره مترجم از خود میپرسد] آیا امید جبران مافات هست؟ آیا اصلاً باید در پی جبران مافات بود یا نه؟