زبان مشکلات بر خلاف شوپن هاور که اصل زندگانی در دنیا را رنج و گزند میبیند، نگاه جدیدی به رنج و سختی دارد. البته این نگاه کاملا بر گرفته از آیات و روایات است که با زبانی شیوا و جذاب، مخاطب میتواند، مطالب را سلسلهوار دنبال کند.
در زبان مشکلات، زندگی کردن را مانند رانندگی با ماشین مدل بالا توصیف میشود که قلق دارد و اگر قلق آن را به دست بیاوریم سختیهای دنیا تبدیل به پلههای ترقی و استفاده حداکثری از دنیا می شود.
گزیده کتاب
انسانهایی که در این دنیا زحمت میکشند، دو دستهاند: یک عده دنبال این هستند که اموراتشان سپری شود و چرخ زندگی بچرخد. «پاسخ به نیازهای منطقی» محور خواستههای این گروه است و این همان چیزی است که دین ما هم بر آن صحه گذاشته و به آن تشویق کرده است. قدیمیهای ما هم میگفتند: «… به چه دردی میخورد؟» یعنی ملاک ارزشگذاری هر چیزی به این است که دردی را دوا کند و نیازی را پاسخ بگوید. روشن است که با این معیار، خط فقر را باید کمی پایینتر در نظر گرفت و بسیاری از مردم در تعریف «بینیاز» میگنجند.
اما دسته دوم کسانی هستند که در این دنیا دنبال خوشی و راحتی هر چه بیشترند پول جمع میکنند برای این که آنها را بشمارند و لذت ببرند. به این در و آن در میزنند تا لذت جدیدی پیدا کنند و لذت ببرند! آخر هم به آنچه در پی آن بودهاند، نمیرسند. چون دنیا برای لذت بردن آفریده نشده، در حقیقت لذت هم برای حرکت و رفع نیاز آفریده شده است!