اثر پرتوهای گاما... نخستین و معروفترین نمایشنامۀ پل زیندل است که در سال 1971 جایزۀ معتبر پولیتزر را از آن خود کرد. زیندل در این اثر با طرح مضمونی علمی، به ترسیم لایههای روانی و روابط عاطفی شخصیتها میپردازد. تجربههای کودکی نویسنده در خانهای بدون پدر، با مادری عصبی و خواهری صَرعی و علاقه به گلهای همیشه بهار، مستقیماً به نمایشنامه راه پیدا کردهاست. اثر پرتوهای گاما... روایت «تیلی» دختری نوجوان است که بامادری آشفتهحال و خواهری صرعی زندگی میکند و تنها نقطه امیدواری و لحظههای خوب او را بررسیِ تأثیری که پرتوهای گاما بر گلهای همیشه بهار دارد میسازد؛ که بهعنوان پروژهای علمی روی آن تمرکز کرده است.
پل زیندل، نویسنده امریکایی، در سال 1936 به دنیا آمد. از جمله خصوصیات نوشتههای او: بهرهگیری از علم در درام؛ بازنمایی تقابل فرزندان و والدین؛ تفاوت تلقی نسلها از مفاهیم و رویدادهای پیرامون؛ سوژههای تلخ همراه با نوعی طنز و ظرافت خاص و... است. وی در سال 2003 درگذشت.
گزیده کتاب
در مقدمه پل زیندل بر این کتاب میخوانیم:
گلهای همیشه بهار را زمانی نوشتم که 25 سال داشتم. یکروز صبح از خواب بیدار شدم و متوجه شدم که متنْ کنار ماشین تحریرم است. به گمان خودم این نمایشنامه یک شرح حال است؛ زیرا هروقت اجرایی از آن را میبینم، بیش از هر کس دیگری از تماشاگران، میخندم و گریه میکنم؛ میخندم، چون نمایشنامه همیشه مرا به یاد نقشهها و برنامههای دیوانهوار و سرخوشانه مادرم برای کسب ثروتِ یکشبه میاندازد ــ انبوهی از نقشهها و طرحها که تمامشان نتوانستهاند در نمایشنامه مجالی برای بروز پیدا کنند.
اما اشکهای من به چند سال پیش از نوشتن نمایشنامه برمیگردد؛ به زمانی که به خانه مادری برگشتم و فهمیدم که او بیش از چند ماه دیگر زنده نخواهد بود. او از این موضوع اطلاعی نداشت. ما آن قدری فرصت داشتیم تا تفاهمی را که طبیعت مُصِر است بعد از نوجوانی بین پسرها و والدین وجود نداشته باشد تجربه کنیم. در مدت آن اوقاتِ سرشارِ پیش از مرگِ او، ما همچون دو دوست با یکدیگر صمیمی بودیم.