کتاب الگوی علوم انسانی اسلامی: چارچوب نظری و مدل عملیاتی، نوشته سید محمدرضا تقوی است و در انتشارات آفتاب توسعه منتشر شده است.
مهمترین بخش کتاب می تواند گفتار چهاردهم آن باشد. نویسنده سید محمدرضا تقوی در سراسر کتاب و خصوصاً در این بخش تأکید میکنند ما برای تولید علوم انسانی اسلامی باید به توانمندیهای علوم پایه اسلامی یا سایر علوم اسلامی و عالمان و متخصصان آن عرصه توجه کنیم. مثلاً به علم فقه و فقها، علم کلام و متکلمان، علم فلسفه و فیلسوفان و همچنین عرفان و عارفان. باید در تولید پروسه علوم انسانی اسلامی به اینها توجه بشود. این نکتهی مهمی است یعنی ما باید یک نگاه مجموعی به تراث علمی و تراث اسلامی داشته باشیم. نکته دیگر توجه نویسنده در کتاب الگوی علوم انسانی اسلامی، به کثرتگرایی روششناختی در تولید علوم انسانی اسلامی است و در الگوی ایشان هم روش حس و تجربه، هم روش عقل، هم روش قلب و شهود و هم علم معصوم و روش نقلی و وحیانی مورد توجه بوده است.
اگر بخواهیم چهار مزیت اصلی کتاب الگوی علوم انسانی اسلامی: چارچوب نظری و مدل عملیاتی را ذکر کنیم: 1. بحثهای تئوریک را با عرصه عمل پیوند زده است. 2. در بحثهای نظری سخنان روشن و شفافی دارد و جمعبندی خود را در نهایتاً در قامت یک سیستم و مدل فکری دقیق ارائه داده است. 3. همه ساحتهای معرفتی اعم از فلسفه، فقه، اخلاق و عرفان در این کتاب مد نظر قرار گرفته است. حتی در عرفان که کمتر محققی حاضر میشود آن را به علم پیوند بزند، ایشان تلاش قابل توجهی داشتهاند. 4. کتاب از مسیر تجارب فعالیتهای عملی و بالینی جناب آقای تقوی در رشته روانشناسی به بلوغ رسیده و خیلی از نظراتی که در آن مطرح شده در بوته عمل محک خورده است.
گزیده کتاب
در مقدمه کتاب الگوی علوم انسانی اسلامی: چارچوب نظری و مدل عملیاتی آمده است: «هدف از نوشتار حاضر، دستیابی به نظامی نظری و مدلی عملیاتی برای تأسیس روش شناسی علوم انسانی اسلامی بود. ابتنای نوشتار حاضر بر این اصل استوار است که اگر هستی، مجموعه ای است منظم، منسجم، به هم پیوسته، دارای اجزای متأثر از یکدیگر، هدفمند و غایتمند، آن گاه رو به سمتی خاص دارد و تحت ربوبیت الهی است که هر کس و هر چیزی را به کمال ویژه خویش رهنمون می نماید؛ لذا دستگاهواره علوم انسانی اسلامی نیز، در حد وسع بشری، باید آینه تمام نمای همین واقعیت باشد، از این رو این کتاب می کوشد با استفاده از روش تحقیق کیفی، با نگرشی استنتاجی به منابع دینی، به یک نظام نظری و مدل عملیاتی برای روش شناسی علوم انسانی اسلامی دست یابد که دارای ویژگی های مذکور باشد. برای این منظور، مبادی هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، فلسفه علم، روش شناسی و روش های پژوهش (هر کدام در 6 اصل و در مجموع در یک ماتریس (6*6) به عنوان مبادی و چارچوب های نظری نظام جامع معرفتی اسلام در علوم تعریف شدند.»