نمایشنامۀ مرگ ـ همچنین خدا ـ جزو نمایشنامههای دورانِ نخستِ فعالیتِ وودی آلن بشمار میروند. نمایشنامههایی با شمارِ زیادِ بازیگر، سنت نمایشهای وودویل، ورود و خروجهای سریع و پیاپی ـ همچون کمدیهای برادران مارکسـ تأثیر از شیوۀ تئاتر واقعگریز برشت، و گفتوگوهایی یادآور جهان منطق گریز بکت.
گزیده کتاب
مرگ:
(پرده به روی کلاینمن که در تختخوابش خوابیده باز میشود. ساعت دو بعد از نیمهشب است. ضرباتی به در میخورد تا اینکه بالأخره کلاینمن با سعی و تقلای زیاد از خواب بلند میشود.)
کلاینمن: چی؟ صبر کنین! (چراغ را روشن میکند.) شما؟
صداها: یالا، واکن! بجنب!
کلاینمن: کی هستین؟
صدا: بجنب کلاینمن... زودباش.
کلاینمن: هکر...این صدای هکره. هکر؟
صدا: کلاینمن، میشه درو واکنی؟
کلاینمن: اومدم، اومدم. خواب بودم... صبر کن! (با تقلای زیاد و تلوتلوخوران به راه میافتد. به ساعت نگاه میکند.) خدای من، ساعت دو و نیمه... اومدم، یه دقیقه صبر کن.