رمان "کلاه پوستی ها" درباره پسر نوجوانی ست که در آذرشهر تبریز همراه پدری لاابالی و نامادری مهربان در زمان پهلوی دوم زندگی می کند. نوجوان طبق گفته رئیس شهربانی وقت آذرشهر، و تایید پدرش قرار است به مسجد رفته و از سخنرانی های آیت الله مدنی و همراهانش جاسوسی کند اما او بر سر دوراهی اطاعت از پدر و سرپیچی از فرمان او قرار دارد.
"کلاه پوستی ها" قبل از انتشار، در سال 1398 با نام «زمستان مردی» در یازدهمین جشنواره شعر و داستان انقلاب شایسته تقدیر شد.