بره کوچولو هر چیزی که بخواهد دارد. چون هم خودش خیلی بچه خوبی است وهم پدر و مادرش هر چه لازم داشته باشد؛ برایش فراهم میکنند. فقط یک مورد است که او را خیلی ناراحت و غمگین میکند. همه دوستانش آدم کوچولوهای خود را دارند. گوساله یک آدم سیاه پوست بامزه دارد و بچه خوک یک دختر چینی؛ و سگ کوچولو هم یک اسکیموی واقعی دارد. ولی پدر بره کوچولو معتقد است نگهداشتن یک انسان کوچولو اصلا کار درستی نیست. هم مسئولیت خیلی زیادی دارد و هم آنها دوست دارند آزاد و کنار خانواده های خود زندگی کنند. با این حال بره کوچولو از هر فرصتی برای اصرار و خواهش استفاده می کند. تا اینکه بالاخره مادر موفق می شود پدرش را راضی کند که برای تولد بره کوچولو، یک آدم کوچولو به او هدیه بدهند. فقط مشروط به اینکه بره کوچولو باید نیازها و کارهای آدمش را سر موقع برآورده کند و فقط به دنبال تفریح و بازی نباشد. تا اینکه یک روز که بره کوچولو با آدم کوچولویش زبل پیش دوستانش رفته بود؛ طناب زبل را باز کرد تا نشان بدهد چقدر آدم کوچولویش آرام است و بدون اجازه او جایی نمی رود. اما زبل به محض اینکه طنابش باز شد؛ فرار کرد و زیر بوته ها قایم شد. در ادامه غصه و ناراحتی بره کوچولو و سپس همیاری و کمک همه همسایه ها برای پیدا شدن زبل را شاهدیم. بره کوچولو یاد میگیرد در برابر زبل مسئول است و نباید شرایطی پیش بیاورد که زبل به خودش آسیب بزند. او و بقیه دوستانش یاد میگیرند که نگهداشتن یک موجود زنده و برآوردن نیازهای او چقدر سخت است و فراتر از یک سرگرمی و بازی است. همچنین بره کوچولو یاد می گیرد در هنگام دردسر و سختی میتواند از کمک دوستان و همسایگان بسیار خوبشان بهرهمند شود. بدون کمک همه آنها اصلا امکان نداشت او زبل عزیزش را پیدا کند و از غرق شدن نجات دهد. کتاب به جز اینکه به مسئولیت فرد در برابر موجود ضعیفی که سرپرستی اش را به عهده گرفته میپردازد؛ با عوض کردن جایگاه انسان و حیوان خانگی، موقعیتی فانتزی و جالب برای پرورش تخیل کودک فراهم کرده است. کودک می تواند با تصور خود به عنوان حیوان خانگی خیلی خود را به حیوانات نزدیکتر حس کند و مشکلات یک حیوان خانگی را بهتر درک کند. امروزه بسیاری از کودکان علاقه دارند که یک حیوان خانگی داشته باشند ولی درک مسئولیت نگهداری از این حیوانات و وظایفی که به عهده آنها است گاهی برایشان سخت است و ترجیح می دهند فقط با حیوان خانگی خود بازی کنند و همه کارهای دیگرش را به والدین بسپارند. بنابریان والدین باید بدانند اگر این احساس وظیفه شناسی را در کودک خود شکل ندهند؛ با ورود یک حیوان خانگی فقط دردسرهای خود را بیشتر خواهند کرد. پس قبل از قبول کردن مسئولیت یک حیوان، ابتدا حس مسئولیت پذیری کودک خود را با پرورش گیاهان و گلها تقویت کنید و سپس به او وظیفه نگهداری از یک گربه یا پرندهای را بدهید. نگهداری از یک موجود زنده برای پرورش احساس همدلی و مراقبت از کوچکترها در کودک بسیار مفید و ارزشمند است. پس این کار را قدم به قدم و بدون عجله و با مطالعه کافی پیرامون نیازهای حیوان خانگی مورد نظر خود و امکاناتی که می توانید برای آنها فراهم کنید؛ انجام دهید.