بهمن شاه بن فیروزشاه پس از جدایی از پدر و سرگردانی در جزایر و مقابله با دیوان، شیران، جادوان و دشمنان و کمک به شاهانه ی پری، به وصال خورشید چهر می رسد و کمی بعد در غیبت بهمن شاه، اشک خسروان زاده می شود. پس از آن، اشک خسروان توسط عیاران ربوده شده و مدتی را پریشان در اسارت به سر می برد و در این بین به سروقامت، شاهدخت شمارق شاه دل می بازد. ملک بهمن در سرزمین بربر بر سر دفاع از خویشان مادرش، گهرتاج شاهدخت فیدوس بربری، با پهلوان بانویی به نام شماخه در باعیه می ستیزد و بر اثر خیانت یکی از نزدیکانش مدتی را سرگردان در اقالیم افرنجیه، افریقیه، قسطنطنیه و صقلیه به سر می برد و با یک پری در هیئت ببری رویینه تن، جهان سوز جادو و دیوی روبه رو شده، آنان را از پای در می آورد. طی این مدت، بهمن زرین قبا پس از سال ها به گلبوی می رسد، فیروز شاه و تمامی سرداران همراه او به توطئه دارا فرزند طمروسیه، برادر ناتنی فیروز شاه، هلاک می شوند، زن و دختر فیروز شاه مهلقای پری و پری پیکر، از لشکر دیوان شکست خورده و به شهنشاه پری، پدر شاهانه پناه می برند و روایت در پایان این مجلد، با سوگند خون خواهی بهمن شاه، اردوان و شیرزاد از دارا، آبستن نبرد داخلی بزرگی میان ایرانیان شده، حال آن که زمزمه حمله اسکندر مقدونی نیز به گوش می رسد.