این کتاب سرگذشت خانواده ای فرودست در نرماندی دهه پنجاه میلادی است. راوی از احساس شرم آنی دوازده ساله از پدر و مادرش می گوید؛ احساسی که به دنبال اتفاقی ویرانگر بروز می کند و او را از نگاه دیگران به زندگی و طبقه اجتماعی اش آگاه می سازد. آنی ارنو، به نیت نزدیکی هر چه بیشتر به حقیقت، ساده ترین واژگان را برای توصیف احساس خود و وقایع به کار می گیرد و به گفته خودش، رمان نمی نویسد؛ او تنها یک «راوی» است. راوی داستان زندگی خود، پدر و مادرش. از این روی می توان شرم را راهنمایی برای شناخت نویسنده نیز دانست.