آیا از فلسفه تطبیقی یا تطبیق فلسفهها و یا تطبیق فلسفه با دانشی دیگر سخن می توان گفت؟ آیا از مفاهیم و اصول فلسفی مشترک میان فلاسفه قدیم و جدید، با فلاسفه شرق و غرب، یا فلاسفه یونانی و مسیحی، چیزی میتوان گفت؟
بحث تطبیق و فلسفه تطبیقی از کجا آغاز شده است؟ آیا اندیشههای آگوستین را در اعترافات میتوان با اندیشههای دکارت در تأملات مقایسه کرد؟
آنچه در این کتاب بررسی می شود، پاسخ به پرسش های مذکور است.