کتاب حاضر، مجموعه ای است فراهم آمده از هفت گفتار پیرامون دیباچه شاهنامه که رشته ای آشکار و پنهان، این جستارها را به هم پیوند می دهد. دیباچه برخلاف کوتاهی اش، دربردارنده نکته های مهم و مغفول مانده ای است که این اثر درصدد آشکار نمودن بخشی از آن بوده است؛ بنابراین، ضمن ارائه تعبیرهای تازه از برخی ابیات دیباچه، کوشش پژوهنده بر آن بوده تا به گونه ای، تلاقی فرهنگ کهن ایرانی و فرهنگ شیعی اسلامی را در آن آشکار کند و حتی پرداختن به اندیشه های زروانی در یکی از مقالات را نیز، باید در همین راستا تعبیر نمود. از این گذشته، شرح علاقه فردوسی ابومنصور محمد بن عبدالرزاق نیز ناظر به هویت جراحت یافته انسان ایرانی است؛ انسانی که شکوه حکومت پارتی را جستجو می کند؛ شیوه حکمرانی ای که رو به آزادی خواهی، آزاداندیشی و استبداد گریزی بود.