کتاب «دو انگشت روی یک ماشه» خاطرات سیروس شهبازی ست که خانواده او را «دبیر» صدا می زنند. اصالتاً از ترکهای آذربایجاناند و سال ها قبل به مازندران ـ بابل کوچیده اند.
علاقه ی او به تصویربرداری، خلاقیتهای منحصربهفرد و شیطنت ها و جسارت هایی که کم نظیرند، خاطرات او را خواندنی وجذاب نموده است.
سیروس شهبازی هم زمان با سالهای جنگ و در روزهای جوانی، درگیر عشقی زمینی می شود. عشقی آمیخته با شیطنتهای ویژه و جنگی او که در لایه های مختلف متن دیده می شود و همهی آن رمز و رازهای عاشقانه، کمی قبل از مجروحیت سنگینش، به ازدواج و پیوند می انجامد.
از فرازهای شیرین این روایت، حضور طولانی مدت در بیمارستان و نگاه متفاوت اوست در آن فضا که تنیده با شوخی ها و دلبری هایی ست که فقط یک مرد جنگی می تواند با اراده و صبوری، با آن شرایط دست و پنجه نرم کرده و آن اتاق سفید و ساکت را که لبریز سختگیری هاست به محل امن و شاد و دنجی برای حل کردن مشکلات روحی و روانی و جسمی دوستان خود تبدیل کند.
گفت و گو و تدوین این خاطرات به همت حسن و حسین شیردل انجام گرفته است که با توجه به تجارب ارزنده این دو نویسنده، منجر به خلق اثری دل نشین و اثرگذار شده است.