اقتصاد ساختارگرایی جدید بر این مبناست که ساختار یک اقتصاد نسبت به ساختار موجودی منابع خود درونزاست و توسعه اقتصادی پایدار تنها به وسیله تغییر در ساختار منابع و نوآوریهای تکنولوژیکی پیوسته اتفاق می افتد. در این راستا، شرکتهای خصوصی تنها زمانی قادر خواهند بود به صنایع سازگار با مزیت نسبی کشور وارد شوند که بازار بتواند قیمت نسبی عوامل تولید را به درستی منعکس کند و دولت نیز یک نقش فعال و تسهیل کننده در تحول ساختاری داشته باشد. بر این مبنا، سایر مسئله ها مانند سرمایه خارجی، توسعه انسانی، آزادسازی تجارت خارجی، سیاست مالی، سیاست نرخ سود و سیاست پولی مورد تحلیل قرار گرفته و به مقایسه با سایر تفکرات توسعه پرداخته است.
«اقتصاد ساختارگرایی جدید» که در این کتاب ارائه شده است، تلاشی برای معرفی سومین موج تفکر توسعه است. این رویکرد با توجه به درس های گرفته شده از موفقیت ها و شکست های رشد در دهه های گذشته، یک روش نئوکلاسیکی به منظور مطالعه عوامل تعیین کننده و پویایی های ساختار اقتصادی ارائه می دهد.