125,000
تومان
10 ٪
112,500
تومان
افزودن به سبد خرید

حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت شویی در دفاع مقدس

تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی | پشتیبانی جنگ 3 | زنان انقلاب 4

دسته بندی: فرهنگ پایداری دفاع مقدس

ناشر: راه یار

سال نشر: 1400

تعداد صفحات: 504

1دیدگاه
/
23
امتیاز
1
نفر
4 از 5
فروش پیامکی این محصول
معرفی کوتاه
معرفی کتاب
گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کوتاه

حوض خون، خاطرات و روایت‌ های 64 نفر از بانوان اندیمشکی درباره فعالیت‌ شان در بخش رخت ‌شویی البسه رزمندگان دفاع مقدس را شامل می ‌شود که به همت نشر راه یار منتشر شده است.

معرفی کتاب

کتاب حوض خون، روایت زنان اندیمشک از رخت شویی در دفاع مقدس نوشته فاطمه سادات میرعالی است و در انتشارات راه یار به چاپ رسیده است.

حوض خون که حاصل همکاری دفتر تاریخ شفاهی اندیمشک و واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است، خاطرات و روایت‌ های 64 نفر از بانوان اندیمشکی درباره فعالیت‌ شان در بخش رخت ‌شویی البسه رزمندگان دفاع مقدس را شامل می ‌شود که فاطمه‌ سادات میرعالی، زهرا بختور، سمانه نیکدل، سمیه تتر، نسرین تتر، مهناز الفتی‌پور، آمنه لهراسبی و نرگس میردورقی تحقیق و گردآوری آن‌ها را بر عهده داشته‌ اند.

این ‌کتاب سومین‌عنوان از مجموعه‌ «پشیبانی جنگ» و چهارمین ‌عنوان مجموعه «زنان انقلاب» است که این ‌ناشر چاپ می‌ کند. در بخش ضمیمه کتاب، تصویر راویان کتاب به همراه تصاویری از فعالیت ‌های این بانوان اندیمشکی در دفاع مقدس، شهدای منتسب به آنها و همچنین بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک به عنوان محل رخت‌ شویی البسه رزمندگان آمده است.

فاطمه ‌سادات میرعالی که علاوه بر تحقیق، تدوین کتاب را هم بر عهده داشته، در بخشی از مقدمه خود درباره راویان کتاب نوشته است:
«اولِ مصاحبه‌ ها درد و زجرشان توی ذهنم پر رنگ‌ بود، اما انتهای مصاحبه وقتی متوجه می ‌شدم هنوز حاضر هستند پای انقلاب جان بدهند، وقتی تلاش می ‌کردند راهی برای شستن لباس‌ های رزمندگان جبهه مقاومت پیدا کنند و بعضی از آن ‌ها از من می‌ پرسیدند «راهی سراغ نداری بریم سوریه لباس رزمنده ‌ها رو بشوریم؟»،
معادلات ذهنم درباره اینکه افرادی زجر کشیده هستند به هم می ‌خورد. خانم‌ های رخت ‌شویی با وجود همه سختی ‌ها و دردهایی که دیده ‌اند و از نزدیک تکه ‌های بدن شهدا را لمس کرده ‌اند، روح زینبی دارند و با بیان تمام تلخی ‌ها، از شستن لباس رزمنده ‌ها به ‌زیبایی یاد می ‌کنند. اگر غیر از این بود، اکنون با وجود ناتوانی، باز پای ثابت فعالیت ‌های انقلاب نبودند.»

گزیده کتاب

در بخشی از این‌ کتاب حوض خون می‌ خوانیم:

«زیر نور لامپ حوض ‌های پر از خون را دیدم. هر روز آن صحنه‌ ها را می ‌دیدم. ولی آن ‌بار، توی تاریکی و سکوت شب، خیلی عجیب و دردناک بود. سرخی خون زیر نور لامپ برق می‌زد. نمی‌ خواستم باورش کنم. چند بار چشم ‌هایم را باز و بسته کردم. به‌ جای آب تلألؤ خون را می‌ دیدم. جگرم سوخت. دیدم ننه ‌غلام و زهرا هم مثل من روی حوض خون ماتشان برده.»

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام