«روش» اصولاً با موضوعات ماهویِ علم حقوق سر و کار ندارد، بلکه با وسایل شناسایی این موضوعات مرتبط است. به تعبیری دیگر، «روش» به معنای همداستانی بر سر اسباب و وسایل شناختهشدهای است که وحدت و توازن عقلانی علم حقوق را تضمین میکند و زمینهای فراهم میآورد که بتوان بر استنتاجات عملکنندۀ به آن علم نظارت کرد.
از این رو، غرض از روششناسی حقوقی، تأیید یا تصدیق وجود «قاعدۀ حقوقی» یا حتی آشکار ساختن معنا و مفهوم دقیق آن نیست، بلکه بهدست آوردن ابزارهایی برای اثبات یا تفسیر «قاعدۀ حقوقی» یا به طور کلی دریافت «حقیقت حقوقیِ» آن است. به عبارت دیگر، غرض از روششناسی حقوقی نشان دادن راههای درست استدلال حقوقی است...
روششناسی حقوقی، علمی است که از «شکل حقوق» سخن میگوید و به «ماهیت» آن کاری ندارد. از این رو «دینامیک حقوق» یعنی مجموعه نیروهایی را که در شکلگیری و رشد و تحول حقوق سهمی مؤثر دارند بررسی و تشریح میکند.
روششناسی به همان اندازه که به شرح روشهای علمی مجالس قانونگذاری منعطف است، به روشهای مورد عمل محاکم و مراجع اداری نیز توجه کامل دارد. اصولاً روششناسی به تمامی آنچه به راهحل مسائل کمک کند علاقهمند است. بنابراین، به خود مسائل و راهحلها اعتنا ندارد، بلکه به عوامل مؤثر در شناخت مسائل و راهحلها توجه دارد.
در دوران حاضر که هر جامعه با زیادت، بیثباتی و گاه تناقض قواعد و مقررات حقوقی روبهروست، و مشکلات فنی و اجتماعی ناشی از تفسیر نظامهای مختلف حقوقی اعم از بینالمللی و ملّی همچنان برجاست، شناسایی و اجرای روشهای «حقوق» بسیار ضروری است. این روشها در تشخیص حد و حدود دعاوی و استنباط راهحلها و چگونگی اقامه دلایل طرفهای دعوا، شیوه مذاکره شاغلان حرفهای حقوقی و نحوه تنظیم یا انعقاد قراردادها از اهمیت فراوان برخوردارند.
در پهنه گسترده حقوق بینالملل نیز دیری است که قواعد و مقررات حقوقی دچار تورمی افسارگسیخته شده است. در چنین وضع و حالی به همان اندازه که حوزههای مختلف اجتماعی با «حقوق» به نظم کشیده شده و در نتیجه، قواعد بیشماری پدید آمده است، حجم آرا، نظرها و ارزیابیهای علمی نیز بسیار بالا رفته است. ازاینرو پرداختن به این روشها از اهمیت بیشتری برخوردار شده است.
در ایران تاکنون درباره روششناسی حقوقی، تحقیقی جدی به عمل نیامده است. به نظر میرسد که کتاب «سیر عقل در منظومهٔ حقوق بینالملل» تا حدودی این خلأ را پر کرده باشد.