کتاب اینجا سوریه است: صدای زنان راوی جنگ، نوشته زهره یزدان پناه قره تپه است و در انتشارات راه یار به چاپ رسیده است.
«اینجا سوریه است» به تعبیر نویسنده اش، می خواهد فصل جدیدی در چگونگی ثبت تاریخ شفاهی بگشاید؛ فصلی که می تواند «ثبت تاریخ شفاهی در موقعیت بحران» نامیده شود؛ هر چند به دلیل گسترده بودن دریای روایتها، به ویژه روایتهای مقاومت در سوریه، این روایتها ناتمام هستند و روایت های این کتاب، فقط گوشه ای از صدای زنان راوی جنگ در سوریه است.
پرسش اصلی زهره یزدان پناه در سفر جست و جوگرانه خود به سوریه به عنوان اولین نویسنده زن ایرانی، این است که «جنگ تحمیل شده به مردم سوریه، چه تبعاتی بر زندگی زنان سوری با ادیان و مذاهب و قومیتهای مختلف داشته است؟ چگونه زندگی شخصی و خانوادگی این زنان، متأثر از این جنگ تحمیلی قرار گرفته است و زنان چه خاطراتی از این وضعیت دارند؟
بدون شک، یافته های چنین پرسشی، نه تنها روایت مظلومیت زنان سوری در جنگ تحمیلی بر سوریه است، بلکه بیانگر عمق جنایت های دشمنان سوریه و مردم آن هم خواهد بود.
گزیده کتاب
با عجله از خانه دویدم بیرون. ناباورانه دیدم درِ حیاط از جایش کنده شده است. یوسف را نمی دیدم؛ فقط صدایش را می شنیدم که جیغ می زد: «موشک! موشک!» دنبالۀ صدا را که گرفتم، به خانۀ سمر رسیدم. کل خانه منهدم شده بود. رفتم داخل ساختمان. یوسف را دیدم در حالی که سر و پاهایش ترکش خورده، کنار جنازۀ بی سَر سمر نشسته است… سمر سر سجاده بوده و داشته نماز می خوانده که موشک می زنند.