داستان نفرین پنگوئنینه روایت بولت پسریست که در یتیمخانه زندگی میکند.
بعد از سالها کسی بهنام «بارون» او را به فرزندخواندگی میگیرد. بولت وقتی به محل زندگی بارون میرسد، متوجه شرایط غیرعادی آنجا میشود.
جنگلهای آن منطقه پر از پنگوئن است و مردم هم حرفهای ترسناکی دربارهی بارون میگویند: «او قاتل است.»، «او بدجنس است.» کمی بعد بولت میفهمد که بارون برخلاف ظاهر نوجوانش، مردی صدساله و پنگوئنینه است. حالا او بایک نفرین ترسناک تنها مانده است.این داستان هم چنین یکی از نمونه های درخشان الگوی (سفر قهرمان) است.
شاید از نظر ساختاری شباهت های زیادی به مجموعه ی (هری تری) داشته باشد.هری تری در دنیایی شوخ و شنگ تر و مهربان تر،
نفرین پنگو ئنینه پس از انتشار در دنیا با موفقیت چشمگیری مواجه شد.
نوجوان های سرتاسر دنیا روی خوشی به این داستان نشان داده اندتا جایی که (آلن وودرو) نویسنده ی این داستان را مجبور به نوشتن ادامه ی بر این داستان کرده اند.